چند تأمل درباره فرزندآوری

۱۳۹۲/۱۱/۰۵نسخه قابل چاپ
گفت‌وگو با دكتر فرامرز سهرابی، روانشناس

چند تأمل درباره فرزندآوری

دكتر فرامرز سهرابی*
بحث «رشد جمعیت» و «كنترل جمعیت» دو مقوله‌ی اساسی است كه امروزه در مسائل اقتصادی و اجتماعی ما مورد توجه است. مؤلفه‌ی اصلی‌ توسعه‌ی هر كشوری، جمعیت آن است. در هر كشوری اگر جمعیتش متعادل باشد، برنامه‌ریزی برای توسعه و تحقق شاخص‌های پیشرفت و رفاه آن راحت‌تر است. محور توسعه هم در كشورها معمولاً جمعیت جوان، پویا، بالنده و اهل كار و خلاقیت است و معمولاً این‌گونه جوامع، سرزنده و پویا هستند.

اما كشورهایی كه رشد جمعیت منفی دارند، یعنی زاد و ولد در آنها كمتر از مرگ و میر است، اصطلاحاً می‌گویند كه جمعیتشان رو به پیری و سالمندی می‌رود. مثل كشور آلمان كه زاد و ولد در آن‌ كم است و رشد جمعیتش منفی است و لذا مشكلات عدیده‌ای در مورد جمعیت سالم این كشور به وجود آمده است. متقابلاً جمعیت جوان چند سال گذشته‌ی كشور ما یك فرصت بسیار خوبی بود كه متأسفانه با عدم برنامه‌ریزی و جهت‌دهی لازم، این فرصت را به‌مثابه یك تهدید قلمداد كردند.

* باید منتظر پدیده‌ی «سالمندی» باشیم
اگر كشوری بخواهد به توسعه‌ی متوازن برسد، هِرم جمعیتی‌اش باید توزیع متناسبی داشته باشد. می‌گویند اگر ۴۰ درصد از كل جمعیت كشوری، تولیدكننده و جوان باشند، آن جامعه زنده و مولّد است. اما اگر این تركیب به هم بخورد، لازم است كه برنامه‌ریزی‌های كشور را هم با انعطاف‌پذیری لازم، بر اساس همان هرم جمعیتی تغییر داد. كاهش رشد جمیعت به معنی كاهش زاد و ولد و به معنی كم‌شدن جمعیتِ بین صفر تا ۱۴ ساله در كشور است. پس متأسفانه در چند سال آینده ما باید منتظر پدیده‌ی «سالمندی» باشیم.

منتها بحث این است كه ما به‌طور مطلق نمی‌توانیم بگوییم افزایش جمعیت چیز مطلوبی است. افزایش جمعیت تنها اگر با توسعه همراه باشد و زیرساخت‌های كشور نیز درست شود، منجر به رشد مطلوب خواهد شد.

من مقایسه می‌كردم ایران را با انگلیس؛ جمعیت انگلیس حدوداً مثل ایران است، ولی مساحت آن كشور به اندازه‌ی خراسان قدیم است. آن‌ها توسعه‌یافته‌اند و ما در حال توسعه هستیم، یعنی بنابراین ما می‌توانیم بگوییم ظرفیت ما خیلی بالاتر از آن‌هاست. من خودم سر كلاس‌هایم وقتی بحث جمعیتی پیش می‌آید، مقایسه می‌كنم و می‌گویم با توجه به نیروی انسانی و منابع و ظرفیت‌ها و شایستگی‌هایی كه در كشورمان داریم، تا ۲۰۰ میلیون نفر را هم می‌توانیم با شاخص‌های بالای زندگی اداره كنیم. وقتی در مورد جمعیت مطالعه می‌كردم، به صحت فرمایش امام خمینی (رحمه‌الله) برخورد كردم و باور كنید آن‌قدر خوشحال شدم كه یكی از شادی‌های زندگی من همین بود. ایشان فرموده بودند: ما كشوری داریم كه می‌توانیم ۱۵۰ الی ۲۰۰ میلیون نفر را در آن بهره‌مند سازیم و از زندگی خوبی برخوردار باشیم. ما این ظرفیت را داریم، اما نمی‌خواهیم بی‌گدار به آب بزنیم و تولید مثل بی‌برنامه داشته باشیم. باید ۴۰ درصد از جمعیت ما بین صفر تا ۱۴ سال باشند تا یك جمعیت نرمال داشته باشیم و بشود روی آن برای توسعه‌یافتگی كشور حساب كرد.
مملكت ایران... وسعتش آنقدر است كه برای ۱۵۰ میلیون تا ۲۰۰ میلیون جمعیت كافی است. یعنی اگر ۲۰۰ میلیون جمعیت داشته باشد، در ایران به رفاه زندگی می‌كنند. (امام خمینی رحمه‌الله ۱۳۵۸/۲/۳۰)

* حساسیت دشمن توهم نیست
من در این زمینه مطالعه كردم. بعضی افراد خیلی بر این مسأله‌ تأكید دارند ‌كه دشمنان می‌خواهند جمعیت ایران و مسلمانان كم شود. نمی‌خواهم بگویم این عامل اول است، ولی واقعاً وجود دارد. عبارتی دارد ساموئل هانتینگتون كه گفته است: یكی از مشكلات ما در مقابل كشورهای مسلمان، زاد و ولد زیاد در این كشورها است؛ جنبش‌های اجتماعی را آن‌ها به وجود می‌آورند. بنابراین تا چند سال دیگر كه ما كشورهای غربی اُفت جمعیتی خواهیم داشت، این برای ما یك تهدید بزرگ است. او همچنین می‌گوید: تمدن اسلامی تمدنی است كه چالش آن تا حدودی متفاوت از دیگر چالش‌هاست، چراكه این تمدن اساساً ریشه در نوعی پویایی جمعیت دارد. بعد ادامه می‌دهد: رشد بالای زاد و ولد كه در اكثر كشورهای اسلامی شاهد آن هستیم، این چالش را متفاوت كرده است. امروزه بیش از ۲۰ درصد از جمعیت جهان اسلام را جمعیت بین ۱۵ تا ۲۵ سال تشكیل می‌دهد كه این خطر بزرگی برای اهداف غرب به حساب می‌آید.

ژاك شیراك هم گفته بود: اروپا در حال محو شدن است و به‌زودی كشورهای ما خالی می‌شوند. به همین دلیل است كه بعضی كشورها مثل كانادا به‌طور جدی روی برنامه‌ی مهاجرت‌پذیری سرمایه‌گذاری كرده‌اند و از زاد و ولد حمایت می‌كنند.

* چند كج‌فهمی درباره‌ی فرزندآوری

۱. والدین برای خود زندگی كنند نه فرزندان!
یك كج‌فهمی در جامعه‌ی ما به وجود آمده، این است كه والدین ما برای فرزندانشان زندگی می‌كنند و نه برای خودشان! این باعث می‌شود كه فرزندان بی‌اراده بار بیایند و تقاضاهای بیش از حد بكنند. چرا؟ نه دین، نه روانشناسی و نه علم این شرایط را تأیید نمی‌كند. شما باید در حد امكانات خود جهیزیه تهیه كنید و حتی اگر امكانش را ندارید، تهیه نكنید. چرا خودتان را به دردسر می‌اندازید؟ ما باید به آن‌چه كه داریم، قناعت كنیم. خود این، یك كار فرهنگی است، ولی چون مسئولان ما و دولتی‌های ما و صداوسیمای ما این كارها را می‌كنند، مردم هم یاد می‌گیرند. ساده‌زیستی باید از آن‌جا شروع شود تا به مردم عادی هم برسد.
صوت: تحدید نسل

۲. نباید زن‌ها خانه‌نشین شوند اما...
یك بحث دیگری هم وجود دارد كه البته نظر شخصی من است. ببینید، در جامعه‌ی ما زن‌ها از پایگاه خودشان خارج شده‌اند. مثلاً می‌گویند زایمان  اندام خانم‌ها را به‌هم‌می‌ریزد و زنی كه می‌خواهد در جامعه فعالیت كند، نباید تیپش به هم بخورد. این‌گونه عقاید باعث می‌شود زاد و ولد كمتر شود. وقتی خانم‌ها از جایگاه خودشان بیرون آمدند، چنین مشكلاتی هم ایجاد می‌شود. ما نمی‌گوییم خانم‌ها خانه‌نشین بشوند، بلكه باید تعادل ایجاد شود.

۳. سهل بگیرید
نكته‌ی دیگر این است كه خانواده‌ها باید سهل بگیرند. یك جوان نمی‌تواند هم سربازی برود، هم تحصیلاتش را ارتقا بدهد، هم خانه بخرد، هم كار پیدا كند و هم مهارت‌های زندگی را داشته باشد. خود ازدواج در واقع یك فرایند و یك روندی است كه زندگی را می‌سازد. یعنی افراد پس از ازدواج برای ساختن زندگیشان باید زحمت بكشند و رشد ‌كنند. گاهی من به كسانی كه برای مشاوره می‌آیند، می‌گویم اگر یك پسر جوان همه‌ی این خواسته‌های شما را داشته باشد، پس دیگر چه نیازی به زن و همسر دارد؟! آیا اگر او طراوات جسمی و روان‌شناختی داشته باشد، بهتر است یا این‌كه ماشین و خانه داشته باشد؟

معروف است كه حضرت امام (رحمه‌الله) وقتی برای زوج‌های جوان عقد می‌خواندند، می‌گفتند: «بروید با هم بسازید.» یعنی هم بروید خودتان را بسازید و خودسازی معنوی كنید، هم با هم سازش داشته باشید و هم زندگی را بسازید. جوانانی كه با تلاش خودشان همه چیز را فراهم می‌كنند، قدر آن زندگی را بیشتر می‌دانند. لذا با هم بهتر زندگی می‌كنند و عموماً طلاق و جدایی بین ایشان پیش نمی‌آید؛ عاملی كه زاد و ولد را می‌آورد پایین.

                 پرونده: بحران پیری

۴. با نظام آفرینش همگام باشیم
یك بحث دیگر این است كه زوجین می‌گویند اگر فرزندان ‌ما چندتا باشند، درد سرشان زیادتر است و تربیتشان سخت است و پول نداریم و ...! حال آن‌كه در فرهنگ ما این هست كه: «هر آن‌كس كه دندان دهد نان دهد.» ما باید با نظام آفرینش همگام باشیم. خداوند فرموده كه وقتی انسانی را می‌آفریند، روزی‌‌اش هم با او است. مبانی دینی ما این را می‌گوید. ما باید خوشبینانه به قضیه نگاه كنیم. اصلاً خود زاد و ولد و افزایش جمعیت،‌ مسائل روزی را هماهنگ می‌كند و این‌ها به صورت خودكار همدیگر را پوشش می‌دهد. خداوند فرموده: شما از ترس فقر فرزندانتان را نكُشید؛ ما روزی شما و آن‌ها را می‌رسانیم.۱ یا فرموده: از ترس فقر  زوجیت را به تأخیر نیندازید؛ ما از جاهایی به شما می‌دهیم كه اصلاً شما نمی‌توانید حساب كنید. ما از فضل خودمان شما را غنی می‌كنیم.۲

لذا امیدواری، توكل به خداوند متعال و دید مثبت نسبت به نظام آفرینش و جهان هستی باعث می‌شود ما تشویق شویم كه از عهده‌ی فرزندان بیشتری بربیاییم و این را باید در جامعه نهادینه كرد.
* دانشیار دانشكده‌ی روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره‌ی اسراء آیه‌ی ۳۱؛ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءًا كَبِيرًا
۲. سوره‌ی نور آیه‌ی ۳۲؛ وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

برچسب‌ها: افزایش جمعیت؛ فرزندآوری؛

دهه فجر

سریعترین و قویترین فیلترشکن دنیا – فیلتر شکن بهترین

سریعترین و قویترین فیلترشکن دنیا – فیلتر شکن بهترین

FilterWwW.KaMyAb.IR  سریعترین و قویترین فیلترشکن دنیا   فیلتر شکن بهترین  

سلام امروز قصد داریم قوی ترین فیلتر شکن دنیا رو به شما معرفی کنیم ولی قبلش باید به شما انواع فیلتر شکن ها را معرفی کنیم و اینکه اصولا هر فیلتر شکن به چه دردی می خورد.

۱- نماز:
فکر می کنم بهترین فیلتر شکن دنیا باشه که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن امضا و مهر کرده … باوری ندارید ” ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر – عنکبوت/۴۴”.

۲- ماه مبارک رمضان:
این سری از فیلتر شکن ها مدت زمان طولانی برای شما کاربرد دارد و حتی باعث می شود ویروس هایی با گناه وارد خود کرده اید قتل عام کند .

۳- قرآن :
فقط برای این فیلترشکن بگویم که نظیرش اصلا وجود ندارد همه متخصص فیلتر شکنی (پیامبران) جلوی این کلام الهی زانو می زنند … برای اثر کردنش اول قدم خواندنش و فهمیدن و پله آخر عمل کردن به آن است.

۴- محبت اهل بیت:
متاسفانه این نسخه از فیلتر شکن ها همه جا پخش نشده و به گفته صاحبان این فیلتر شکن ها این برای کسانی است واقعا به ما اعتقاد داشته و پیرو ما باشند.

۵- اذکار:
این ذکر باید توسط متخصصشان تجویز بشود.
اخطار اخطار : در مورد این فیلترشکن باید گفت نسخه های تقلبی زیادی وجود دارد پس مواظب باشید.

دلیل فیلتر شدن!!!:
وقتی انسان گناه می کند به دلیل جهلشان به ازای هرگناه یک قدم از خدا دور می شود این فیلتر ها بر چشمانمان، گوش هایمان و قلب ما سیطره می زند و اگر کسی دچار این گناهان شد اگر به یکی از این فیلتر شکن ها وصل باشد ان شاءالله به راه مستقیم هدایت می شود.

به هر حال هدف ما معرفی بهترین فیلتر شکن ، قوی ترین فیلتر شکن و سریعترین فیلتر شکن بود حالا تصمیم با خودتان است، انشاءالله که استفاده برده باشید.

به نقل از جلا

در حالت های مختلف نماز به کجاها نگاه کنیم؟

در حالت های مختلف نماز به کجاها نگاه کنیم؟

از آداب پسندیده ای که از پیامبر اکرم(ص) به ما رسیده این است که هنگام گوش دادن به سخن کسی به وی نگاه کنیم. حال در حالت های مختلف نماز بهتر است به کجاها بنگریم؟

در کتب شرح حال پیامبر مثل سُنن النبی آمده است که پیامبر خدا در هنگام سخن گفتن با مسلمانان یا گوش دادن به آن به چهره آنان نگاه می کرد. این از آداب نگاه کردن دو مخلوق به یکدیگر است .حال در هنگام ارتباط مخلوق با خالق، نگاه ما چگونه باشد، خوب است؟

در هنگام ایستادن : نگاه به جای سجده باشد .

در حالت رکوع : نگاه بین دو قدم باشد

 RokoWww.KamYab.Ir  در حالت های مختلف نماز به کجاها نگاه کنیم؟

در حالت سجده : نگاه به آخرِ بینی باشد .

در حالت قنوت : نگاه به کفِ دست باشد .

Doa1Www.KamYab.Ir  در حالت های مختلف نماز به کجاها نگاه کنیم؟

در حالت تشهّد و سلام : نگاه به طرفِ سر زانوها باشد .

SajdeWww.KamYab.Ir  در حالت های مختلف نماز به کجاها نگاه کنیم؟

مراحل اصلی یادگیری مبتنی بر جستجوگری

یادگیری مبتنی بر جستجو گری شامل پنج بخش اصلی است:

ادامه نوشته

یادگیری مبتنی بر جستجو گری

جستجوگری یعنی درگیر شدن در یک موضوع برای یافتن جواب سوال هایی که در مورد آن موضوع توسط خودمان یا دیگران ایجاد شده است. جستجوگری یعنی پرسیدن سوال برای دست یابی به حقیقت، اطلاعات یا دانش. این خصوصیت از بدو تولد تا هنگام مرگ در انسان ها وجود دارد؛بچه ای که هر چیز جالب و تازه ای را به دهان می برد در حال جستجوگری است و متخصصی که در محل کارش با مساله ای کلنجار می رود هم همین کار را می کند.

ادامه نوشته

آینده زمین

گرمایش جهانی از پدیده‌هایی است که همواره در صدر نگرانی‌های انسان وجود دارد. تغییرات انسانی در پوشش اقلیم، چرخه کربن،آلودگی‌های خاک، آب و... باعث افزایش این نگرانی‌ها و گرم‌شدن زمین و تغییرات اساسی در آب و هوا از زمان انقلاب صنعتی تاکنون شده‌است. 



ادامه نوشته

آینده زمین

گرمایش جهانی از پدیده‌هایی است که همواره در صدر نگرانی‌های انسان وجود دارد. تغییرات انسانی در پوشش اقلیم، چرخه کربن،آلودگی‌های خاک، آب و... باعث افزایش این نگرانی‌ها و گرم‌شدن زمین و تغییرات اساسی در آب و هوا از زمان انقلاب صنعتی تاکنون شده‌است.

ادامه نوشته

بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر كشور

بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر كشور

در مصلّاى امام خمینی رحمه‌الله تهران

بسماللهالرّحمنالرّحيم
والحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الارضين. السّلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح الّتى حلّت بفنائك عليك منّى سلامالله ابداً ما بقيت و بقى اللّيل و النّهار و لا جعله الله آخر العهد من زيارتك، السّلام على الحسين و على علىّ بنالحسين و على اولاد الحسين و على اصحاب الحسين، الّذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه السّلام.

 اين جلسه، جلسهى بسيار مهمّى است؛ بسيج مظهر عظمت ملّت و نيروى كارآمد درونىِ كشور ما است. اين جلسه هم جلسهى فرماندهان است؛ دهها هزار فرمانده بسيجى در اينجا جمع شديد؛ حجم پر افتخار بسيجِ مردمى را از يك چنين اجتماعى ميشود حدس زد؛ براى دوستان نظام و انقلاب و كشور مايهى خرسندى هستيد، مايهى اميد و اعتماديد، و براى بدخواهان و دشمنان و كينهورزان مايهى بيم و هراس....‌
ادامه نوشته

نگاهى گذرا به زندگانى پرحماسه سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام

نگاهى گذرا به زندگانى پرحماسه سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام

ميلاد نور


در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على (ع) و فاطمه (س)، كه درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص) رسيد، به خانه حضرت على (ع) و فاطمه (س) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودكش را بياورد.

اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص) برد، آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .(3)

به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحى الهى ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خد، اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير)(4) كه به عربى (حسين) خوانده ميشود نام بگذار.(5)

چون على براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است ، جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .

و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين عليه السلام از جانب پروردگار، براى دومين فرزند حضرت فاطمه (س) انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه(6) كشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هموزن موى سر او نقره صدقه داد.(7)
 

امام حسين عليه السلام و رسول الله صلى الله عليه وآله 

از ولادت حسين بن على (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص) درباره حسين (ع) ابراز ميداشت ، به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى ميگويد: ديدم كه رسول خدا (ص) حسين (ع) را بر زانوى خويش نهاده او را مىبوسيد وميفرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نه نفرند و خاتم ايشان، قائم ايشان (امام زمان عج ) ميباشد.(8)

انس بن مالك روايت ميكند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست ميدارى، فرمود: حسن و حسين را(9) بارها رسول گرامى حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه مىفشرد وآنان را مىبوييد و مىبوسيد.(10)

ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف ميكند كه: رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى ما مىآمد، وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته ، و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است .(11)

عاليترين ، صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام (ص) خواند كه فرمود: حسين از من و من ازحسينم .(12)
 

امام حسين عليه السلام با اميرالمومنين علي عليه السلام

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد، و آن گاه كه رسول خدا (ص) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت ، مدت سى سال با پدر زيست.

پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد، و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت.

پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند، همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.

در تمام اين مدت ، با دل و جان از امر پدر اطاعت ميكرد، و در چند سالى كه حضرت على (ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، حضرت امام حسين (ع) در راه  پيشبرد اهداف اسلامى ، مانند يك سرباز فداكار همچون برادر بزرگوارش ميكوشيد، و در جنگهاى جمل، صفين و نهروان شركت داشت .(13)

و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض ميكرد.

در زمان حكومت عمر، امام حسين (ع) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص) مشاهده كرد كه سخن ميگفت .

بلا درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبر پدرم فرود آى .... (14)
 

امام حسين عليه السلام با برادر


پس از شهادت حضرت على (ع)، به فرموده رسول خدا (ص) و وصيت اميرالمؤمنين (ع) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع)،  فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع)،  منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع) گوش فرا دارند.

امام حسين (ع) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود، همراه وهمكار و همفكر برادرش بود.

چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ، امام حسن (ع) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع) شريك رنجهاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است، هرگز اعتراض به برادر نداشت و حتى يك روز كه معاويه، در حضور امام حسن (ع) وامام حسين (ع) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع) و پدربزرگوارشان اميرمؤمنان (ع) گشود، امام حسين (ع) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد، ولى امام حسن (ع) او را به سكوت و خاموشى فراخواند، امام حسين (ع) پذيرا شد و به جايش بازگشت، آن گاه امام حسن (ع) خود به پاسخ معاويه برآمد، و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت .(15)
 

امام حسين عليه السلام در زمان معاويه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) به شهادت رسيدند، به گفته رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و وصيت حسن بن على (ع) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع) منتقل شد و از طرف خدا مأ مور رهبرى جامعه گرديد.

امام حسين (ع) ميديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام، بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است، و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج ميبرد، ولى نميتوانست دستى فراز آورد و قدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى  پايين بكشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع) نيز وضعى مشابه او داشت .

امام حسين (ع) ميدانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش ميرساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت كه اگر برمىخواست، پيش از اقدام به دسيسه كشته ميشد، و از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نميشد.

بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاى بزرگ نيفراخت، جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد ميگرفت و مردم را به آينده نزديك اميدوار ميساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود.

و در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايت عهدى يزيد، بيعت ميگرفت، امام حسين عليه السلام به شدت با او مخالفت كرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامهاى كوبنده براى او نوشت .(16)

معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد، به او اصرارى نكرد و امام (ع) همچنين بود و ماند تا معاويه هلاك شد ...
 

قيام حسينى

يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامى تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند، و براى اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند، مصمم شد براى نامداران و شخصيتهاى اسلامى پيامى بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند.

به همين منظور، نامه اى به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براى من از حسين (ع) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .

حاكم اين خبر را به امام حسين (ع) رسانيد و جواب مطالبه نمود.

امام حسين (ع) چنين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.(17)

آن گاه كه افرادى چون يزيد، (شرابخوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نميكند) بر مسند حكومت اسلامى بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند.

(زيرا اين گونه زمامدارها با نيروى اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين ميبرند.)

امام حسين (ع) ميدانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است، اگر درمدينه بماند به قتلش ميرسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفى از مدينه به سوى مكه حركت كرد.

آمدن آن حضرت به مكه، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت، و اين خبر تا به كوفه هم رسيد.

كوفيان ازامام حسين (ع) كه در مكه بسر ميبرد دعوت كردند تا به سوى آنان آيد و زمامدار امورشان باشد.

امام (ع) مسلم بن عقيل، پسر عموى خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفى را از نزديك ببيند و برايش بنويسد.

مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اى روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع) با او بيعت كردند، و مسلم هم نامه اى به امام حسين (ع) نگاشت وحركت فورى امام (ع) را لازم گزارش داد.

هر چند امام حسين (ع) كوفيان را به خوبى مي شناخت ، و بي وفايى و بي دينيشان را درزمان حكومت پدر و برادر ديده بود و ميدانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد، و ليكن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوى كوفه حركت كند.

با اين حال تا هشتم ذيحجه، يعنى روزى كه همه مردم مكه عازم رفتن به منى بودند(18) و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام ميخواست خود را به مكه برساند، آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزى با اهل بيت و ياران خود، از مكه به طرف عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ، بلكه عليه او قيام كرده است .

يزيد كه حركت مسلم را به سوى كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (كه از پليدترين ياران يزيد و از كثيف ترين طرفداران حكومت بنى اميه بود) به كوفه فرستاد.

ابن زياد از ضعف ايمان و دورويى و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد وارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت، و مسلم به تنهايى با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت، و پس از جنگى دلاورانه و شگفت، با شجاعت شهيد شد.

(سلام خدا بر او باد).

و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع) برانگيخت ، و كار به جايى رسيد كه عده اى از همان كسانى كه براى امام (ع) دعوتنامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع) از راه برسد و به قتلش برسانند.

امام حسين (ع) از همان شبى كه از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتى كه در مكه اقامت گزيد، و در طول راه مكه به كربل، تا هنگام شهادت، گاهى به اشاره، گاهى به صراحت ، اعلان ميداشت كه : مقصود من از حركت ، رسوا ساختن حكومت ضد اسلامى يزيد وبرپا داشتن امر به معروف و نهى از منكر و ايستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدى هدفى ندارم .

و اين مأ موريتى بود كه خداوند به او واگذار نموده بود، حتى اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيرى خانواده اش اتمام پذيرد.

رسول گرامى (ص) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن على (ع) پيشوايان پيشين اسلام، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند.

حتى در هنگام ولادت امام حسين (ع)، رسول گرانمايه اسلام (ص) شهادتش را تذكر داده بود.(19)

و خود امام حسين (ع) به علم امامت ميدانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولى او كسى نبود كه در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد.

او آن كس بود كه بلا را و شهادت را سعادت مي پنداشت .

(سلام ابدى خدا بر او باد) .

خبر شهادت امام حسين (ع) در كربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند.

چون جسته و گريخته، از رسول الله (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و امام حسن بن على (ع) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند.

بدين سان حركت امام حسين (ع) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال كشته شدنش را دراذهان عامه تشديد كرد.

بويژه كه خود در طول راه ميفرمود: من كان باذلا فينا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا.(20)

هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد.

و لذا در بعضى از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند.

غافل از اين كه فرزند على بن ابى طالب (ع) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد كشيد.

بارى امام حسين (ع) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و كوچكترين خللى در تصميمش راه نيافت .

سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت .

نه خود تنه، بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستارهاى درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و كشته شدند، و خونهايشان شنهاى گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقيمانده بسترهاى گناه آلود خاندان اميه) جانشين رسول خدا نيست، و اساسا اسلام از بنى اميه و بنى اميه از اسلام جداست .

راستى هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص) ميدانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوت رانيهاى او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرااسلامى كه خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستى نيز تنفرآور است ... و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت رابه گوش مردم برسانند.

و شنيديم و خوانديم كه در شهره، در بازاره، در مسجده، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند وفرياد زدند، و پرده زيباى فريب را از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بنى اميه برداشتند و ثابت كردند كه يزيد سگباز و شرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريكه اى كه او بر آن تكيه زده جايگاه او نيست .

سخنانشان رسالت شهادت حسينى را تكميل كرد، طوفانى در جانها برانگيختند، چنان كه نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستى و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاى طلايى و شيطانيش چون نقش بر آب گشت .

نگرشى ژرف ميخواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .

از همان اوان شهادتش تا كنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان كه به شرافت وعظمت انسان ارج ميگذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش ر، سالروز قيام و شهادتش را با سياهپوشى و عزادارى محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه برمصايب آن بزرگوار ابراز ميدارند.

پيشوايان م، هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنايتى خاص داشتند.

غير از اين كه خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا ميداشتند، در فضيلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار، گفتارهاى متعددى ايراد فرموده اند.

ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع) رسيدم ، فرمود اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان .

وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گريه حضرت برخاست ، من ميخواندم و آن عزيز ميگريست ، چندان كه صداى گريه از خانه برخاست .

بعد از آن كه اشعار را تمام كردم ، امام (ع) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين (ع) مطالبى بيان فرمود.(21)

و نيز از آن جناب است كه فرمود: گريستن و بيتابى كردن در هيچ مصيبتى شايسته نيست مگر در مصيبت حسين بن على ، كه ثواب و جزايى گرانمايه دارد.(22)

باقرالعلوم ، امام پنجم (ع) به محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايمانى كه به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد.(23)

امام صادق (ع) ميفرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال .

همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديدهاى ارزش و فضيلتش بيشتر است .(24)

زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح ميدهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبيها و پاكدامنيها و فداكاريها پرواز ميدهد.

هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على (ع)، و مشرف شدن به زيارت قبرش وبازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معيارى والا دارد، لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد، بلكه همه اين تظاهرات ، فلسفه ديندارى ، فداكارى و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست ميباشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسينى به فراموشى ميگرايد.
 

پی نوشت ها


(1) در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگرى هم گفته شده است ، ولى ما قول مشهور بين شيعه را نقل كرديم . ر. به . ك . اعلام الورى طبرسى ، ص 213.

(2) احتمال دارد منظور از اسم، دختر يزيد بن سكن انصارى باشد. ر. به . ك . اعيان الشيعه ، جزء 11 ، ص 167.

(3) امالى شيخ طوسى ، ج 1، ص 377.

(4) شبر بر وزن حسن ، و شبير بر وزن حسين ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون بوده است و بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام ناميده است - تاج العروس ، ج 3 ، ص 389، اين سه كلمه در زبان عبرى همان معنى رادارد كه حسن و حسين و محسن در زبان عربى دارد - لسان العرب ، ج 66، ص 60.

(5) معانى الاخبار، ص 57.

(6) در منابع اسلامى درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسيارمؤثر دانسته شده است . ر. به . ك . وسائل الشيعه ، ج 15، ص 143 به بعد.

(7) كافى ، ج 6، ص 33.

(8) مقتل خوارزمى ، ج 1، ص 146 - كمال الدين صدوق ، ص 152.

(9) سنن ترمذى ، ج 5، ص 323.

(10) ذخائر العقبى ، ص 122.

(11) الاصابه ، ج 11، ص 30.

(12) سنن ترمذى ، ج 5، ص 324 - در اين قسمت رواياتى كه در كتابهاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سنديت داشته باشد.

(13) الاصابه ، ج 1، ص 333.

(14) تذكرة الخواص ابن جوزى ، ص 34 - الاصابه ، ج 1، ص 333، آن طور كه بعضى ازمورخين گفتهاند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگى امام حسين (ع ) اتفاق افتاده است .

(15) ارشاد مفيد، ص 173.

(16) رجال كشى ، ص 94 - كشف الغمة ، ج 2، ص 206.

(17) مقتل خوارزمى ، ج 1، ص 184 - لهوف ، ص 20.

(18) روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است كه حاجيها به منى بروند، و در آن زمان به اين حكم استحبابى عمل ميكردند، ولى در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم يكسره به عرفات ميروند.

(19) كامل الزيارات ، ص 68 به بعد - مشير الاحزان ، ص 9.

(20) لهوف ، ص 53.

(21) كامل الزيارات ، ص 105.

(22) كامل الزيارات ، ص 101.

(23) كامل الزيارات ، ص 121.

(24) كامل الزيارات ، ص 147.

 

سلام خدمت همه دوستان عزیز انجمن علمی پژوهشی پایگاه شهید رجایی در مورد رشته های فنی مهندسی در خدمت کلیه عزیزان می باشد لطفا مطلب درخواستی وکلیه سوالات خود را در زمینه برق و مکانیک و نرم افزار های مربوطه با ما در میان بگذارید تا مطلب مورد نظر را در سایت قرار دهیم.

مدیریت جهاد علمی علی شبانیان ایمیل ما:  Ali_shab1990@yahoo.com

 

 

 

دانلود سوالات دکتری برق

آثار روزه

فلسفه ی عالی و فاید مهم روزه گرفتن همان است که در قرآن آمده: «روزه باعث ایجاد تقوا در انسان می شود»
ولی در کنار آن فوائد دیگری نیز برای روزه داری وجود دارد که آن هم
ادامه نوشته